معضل غریزه جنسی در نوجوانان و جوانان (2)


 

نویسنده : مرتضی نجفی مدیسه
منبع : اختصاصی راسخون




 

فصل دوم: نوجوانان و جوانان
 

مفهوم نوجوانی:
 

نوجوان در مواجهه با جهان بیرون و درون و حل مسائل مربوط به آنها از راهبردها و تدابیری استفاده می کند که به مراتب از سنین قبلی متنوع تر و گسترده تر است. این گسترش عرصه شناخت و ظهور توانایی های جدید، جهان انسجام یافته سنین قبل را ویران و نیازمند بازسازی مجدد می کند. چرا که اصول پذیرفته شده دوره قبل از توانایی حفظ و معنی بخشی جهان جدید برخوردار نیستند. این بازسازی و نوسازی، نوجوان را درگیر یک بحران در تمامی ابعاد وجودی او می کند. به همین دلیل روانشناسان، نام های مختلفی به این دوره داده اند، دوره بحران هویت، انقلاب جنسی، طغیان و سرکشی، بروز رفتارهای نامعقول اجتماعی، طوفان و فشار، اراده و استقلال، بعشی از مردم شناسان این عوارض را در دوره جوانی متأثر از فرهنگ یک مرز و بوم می دانند و نه خصایص ذاتی نوجوان. به تعبیر دیگر فشارهای مختلف اجتماعی ـ فرهنگی و نادیده انگاشتن بسیاری از حقایق مربوط به این دوره، موجب می شود که نوجوان در این دوره سنی واکنش مطلوبی نداشته باشند.صرف نظر از دعاوی مختلف محققین، آنچه که مسلّم است و میتوان به آن باور داشت، این است که در نوجوانی تحولاتی به لحاظ شناختی و ... حادث می شود که به نوبه خود نوجوان برای سازگاری این تحولات با محیط پیرامون و بازسازی جهان درونی خود، نیازمند شرایط جدیدی در کمیت و کیفیت ارتباط بین فردی و اجتماعی است. بنابراین اگر چنین شرایطی باعث ناسازگاریها و بروز مشکلات ارتباطی در این دوران خاص است. حال اگر قرار باشد با توجه به چنین شرایط ناموزون بر دوره نوجوانی نامی بگذاریم، هیچ کدام از نامهای فوق توصیفی واقعی از جهان شگفت آور و زیبای نوجوان نیست. شاخص همه آن نامگذاریها جهان بزرگسالان و ملاک های انطباق جویی خود آنهاست. به تعبیر دیگر در فرایند مقایسه جهان آنها با جهان نوجوانان چنین نامهایی معنی می یابند. حال اگر بخواهیم توصیفی واقعی و غیر مرتبط با جهان بزرگسالان، از نوجوان داشته باشیم و در عین حال آن توصیف مبین واقعیتی باشد که تمامی اوصافی را که متأثر از ذهنیت بزرگسالان است تبیین کند، باید گفت نوجوانی عبارت است از: جهان احتمالات و فرضیات.پیامد مسلّم این خصیصه محوری در نوجوانان عدم ثبات در افکار و به تبع آن بی ثباتی در احساس و رفتار است. این آشفتگی و بحران در رویارویی با جهان خارج ـ که متأثر از یک غلت رشدی است ـ برای بازسازی مجدد دنیای درون و یافتن سبکی پایدار برای مواجهه با جهان خارج است. بنابراین بدیهی می نماید که چنین جهانی با جهان ثابت و پایدار و گاه غیر منعطف بزرگسالان همخوانی نداشته باشد. باید توجه داشت که این ناهمخوانی ها به خودی خود ناسازگارانه نیست، آنچه که به این ناهمخوانی ها دامن می زند، جهان بسته بزرگسالان و درک نکردن وضعیت روانشناختی نوجوانان است. به بعضی از ویژگی های شناختی نوجوان که به دگرگونی هایی در عرصه هیجان و رفتار منجر می وشد اشاره خواهیم کرد.
الف) تعمیم استدلال گری به مسایل فرضی: در این دوره محدودیّت شناختی دوره قبل حذف می شود و نوجوان قادر است به مسایل فرضی نیز به اندازه مسایل واقعی بیندیشد و منطقا نتیجه گیری کند. به عبارت دیگر فردی که در مرحله قبل قرار دارد، ذهن او قارد است فقط اشیاء و پدیده های بالفعل و موجود تصرف کند. ولی در این دوره نوجوان می تواند در موقعیت های ممکن و بالقوه نیز تصرف ایجاد کند. برای مثال، اگر در این دوره فرد با این سوال مواجه شود که «اگر همه مریخی ها پایشان زرد باشد، آیا این موجود که پای زردی دارد مریخی است؟ به نتیجه گیری منطقی خواهد رسید ولی فردی که در دوره قبلی قرار دارد به دشواری می تواند راجع به پدیده هی نامحتمل و غیرممکن استدلال کند و احتمالا خواهد گفت: نمی دانم و یا هیچ موجودی پای زرد ندارد.» ظهور این خصیصه نتایج خاصی را در اخلاق و تفکر اجتماعی نوجوان به همراه می آورد، آروزی داشتن یک جهانی آرمانی و بدون کاستی، تصور یک مدینه فاضله و تصور اصول اخلاقی غیرممکن مثل این که « تمام افراد بشر نیکو و خوب باشند» از جمله لوازم این تحول محسوب می شوند. بنابراین رشد غرپیرمرتبط با واقعیات، رویاپروری و خیالپردازی و بدون تأمل در واقعیات تصمیم گرفتن از پیامدهای طبیعی این خصیصه است.
ب) احتمال گیری: شناخت نوجوان در مواجهه با مسائل از قدرت بیشتری برخوردار است، در این مرحله نوجوان در جستجوی نظام یافته ای برای یافتن راه حلی است. به این معنی که وقتی با مشکل تازه ای روبرو می شود، می کوشد تا همه راههای احتمالی برای حل آن را در نظر بگیرد و به دقت منطق کارایی هر یک از راهها را امتحان کند. وقتی تصمیم می گیرد به جایی برود می تواند به طور ذهنی همه مسیرهای احتمالی را برّرسی کند و به طور منظم ارزیابی کند که کدام مسیر، امن ترین، کوتاهترین و سریعترین مسیر است و در حالی که در سنین پایین کودک به تصمیم گیریهای بزرگسالان اکتفا می کند و در راه حل های ارائه شده توسط آنها به چند و چون مشغول نمی شود. به همین دلیل دانش آموزان در سنین نوجوانی به عنوان موجوداتی مطیع، سر به راه، حرف گوش کن و مؤدب توصیف می شوند.
ج) تماشاگری خویشتن: در این دوران، نوجوان درباره افکار خود نیز فکر می کند. افکار خود را می سنجد و نسبت آن را با افکار دیگران و نیز با منطق مقایسه می کند. این خود ارزیابی گری موجب می شود که نوجوان گاهی گوشه گیر باشد و تنهایی را به جمع ترجیح دهد. البته این خصیصه تماشاگری به افکار نوجوان محدود نمی شود بلکه به جسم او نیز سرایت می کند و می دانید که بعضی اوقات به ظاهر خود نیز توجه می کند و در شکل افراطی آن دائما مقابل آیینه می ایستد. این خود مشغولی ها نیز به ناهمگونی های ارتباطی با بزرگسالان منجر می شود.
د) آینده نگری: تفکر راجع به احتمالات و فرضیات آنها را از وضعیت موجود و بالفعل خارج می کند و می توانند در مورد وضعیت های بالقوه و آینده نیز تأمل کنند. البته این تأمل و تفکر راجع ه آینده ممکن است با وضعیت موجود آنها انطباق داشته باشد و یا به کلی دور از واقعیات باشد. ولی آنچه را می توان مسلم دانست، اشتغال ذهنی آنها راجع به موقعیت های بعید و قریب احتمالی است که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد. همچنین این اشتغال ذهنی می تواند موضوعات فلسفی، سیاسی و اجتماعی ـ از قبیل عدالت و آزادی های فردی، مذهب و اخلاق ـ و یا مسایل و علایق فردی از جمله زیبایی شناسی را در برگیرد.مجموع این خصایص نشان می دهد که از چند بعد، از جهان مطلوب بزرگالان فاصله می گیرند: (1) نوجوانان دارای یک هویت سرگردان کم و بیش ثابت دست یافته اند. (2) نوجوانان می خواهند همه چیز را تجربه کنند و بزرگسالان می خواهند از تجارب آنها توسط نوجوانان استفاده شود. (3) نوجوانان می خواهند در عقاید و مقبولات بزگسالان چند و چون کنند و این با میل بزرگسالان در ارایه طریق به نوجوان ناسازگار است. (4) نوجوانان دل مشغول موضوعات گوناگون و گاه مغایر با یکدیگر (اخلاقی، فکری، جنسی، اقتصادی، تحصیلی و ...) می شوند و با تأکید افراطی بزرگسالان بر امر تحصیل ناهمخوان است.ویژگی های این دوره، عدم آگاهی بزرگسالان و ثبات شیوه های ارتباطی و تربیتی در مواجهه با کودکان و نوجوانان، دوگانگی بلکه چند گونگی ارزش ها در خانواده، مدرسه و اجتماع، موجب بروز رفتارها و برداشت های ناسازگارانه در نوجوانان مدارس می شود که فهرستی از آنها را ـ که از چند دبیرستان پسرانه در یک زمینه یابی به دست آمده است اشاره می کنیم:

رفتارهای ناسازگارانه:
 

1.تأخیر در ورود به مدرسه و رفتن به کلاس2. غیبت3. پوشش و پیرایش نامناسب4.. عدم شرکت در نماز جماعت5.. برخورد دانش آموزان با یکدیگر، معلمان، متصدیان آموزشی، نماینده و مستحفظ کلاس6..ایستادن در راهرو 7.صندلی ها را به هم کوبیدن و جا به جا کردن 8.نقاشی کردن، خط کشیدن و نوشتن روی صندلی ها، دستشویی و دیوار کلاس و راهرو 9.برداشتن یا تخریب اموال مدرسه 10.آوردن فیلم ها و عکس های مبتذلاینها نمونه ای از جامعه رفتاری آشکار و نامطلوبی هستند که در مدارس مختلف و یا در مدارس دخترانه می توان به مصادیق رفتارهای ناسازگارانه بیشتری دست یافت.این رفتارها را می توان در سه مقوله عمده قرار داد:
1)ناهماهنگی در مدرسه، جامعه و خانواده و فقدان امکانات متناسب با مدرسه
2)کنش خصومت آمیز با مدرسه
3)فقدان کنترل رفتار و عدم رعایت موازین بهداشتی و آموزشی(جوانی بهار زندگانی صفحه71 تا 77)

حقوق نوجوان ها:
 

بگذارید رو راست باشیم، همه افراد بالغ شایستگی داشتن فرزند را ندارند، با این حال تعداد زیادی از آنهایی که فاقد این شایستگی هستند صاحب فرزند می شوند و در نتیجه بسیاری از نوجوان ها، پدر و مادرهای مناسبی ندارند، مثل فرزندانِ والدینِ الکلی که ممکن است در خلال سال های رشد مشکلات زیادی داشته باشند و خیلی وقت ها مورد آزارهای جسمی و روحی والدین قرار می گیرند، یا زنای با محارم، که گزارش وقوع آ ن ها در خانواده های گسترده غالبا بیشتر از بقیه جامعه است.البته خود نوجوان ها هم مسبّب وقوع بسیاری از مشکلات خود هستند (اگرچه بعضی از این مشکلات از قبیل زنای با محارم، هرگز ناشی از گناه یک نوجوان نیست) خیلی وقت ها نوجوان ها مرتکب رفتارهای خطر زایی می شوند، از قبیل اعتیاد به داروها یا فعالیت های جنسی. این نوجوان ها در خلال دوره ای که خود و جامعه را می سنجند غالبا مرتکب اشتباهاتی در قضاوت هایشان می-شوند و در تعیین حد و مرز رفتارشان اشتباه می کنند و نمی-دانند چگونه از خطرات اجتناب کنند، برای مثال تعداد زیادی از نوجوان هایی که مرتکب فعالیت های جنسی می شوند اطلاعات مفید و مناسبی در مورد مسائل جنسی ندارند و تقریبا هرگز از وسایل جلوگیری از بارداری برای اجتناب از حاملگی و پیشگیری از ابتلا به بیماری های آمیزشی استفاده نمی کنند.این دو وضعیت (رفتارهای خطرزا و آزارهای افراد بالغ) مواردی هستند که در آنها مسائل حقوقی و قانونی نوجوان ها اهمیت پیدا می کند. اما موارد دیگری هم وجو دارد و جامعه قانونی به طئر فزاینده نسبت به حقوق نوجوان ها و جوان ها حساس شده است. قانون نویسان آمریکایی در حال پذیرش این امر هستند که افراد کم سن و سال هم دارای حقوقی هستند.بعضی از این حقوق مرتبط با سلامتی را با هم بررسی می کنیم: در بیشتر ایالت های آمریکا، نوجوان ها از نظر قانونی حق دارند که برای بیماری های آمیزشی و حاملگی (بدون رضایت والدین) از اقدامات تشخیصی و درمانی استفاده کنند. در زمان تصویب این قوانین نمایندگان مجلس تشخیص داده اند که در این ایالت ها با تصویب چنین قوانینی نوجوانان تشویق می شوند توجه بیشتری به این مشکلات جدا داشته باشند. بیماری های آمیزشی به آسانی منتشر می شوند و می توانند دیگران را مبتلا کنند. با این حال خیلی از جوانان مبتلا زیر بار مطرح کردن بیماری خود با والدینشان نمی روند. به همین شکل، حاملگی در نوجوانان دارای مشکلات و عوارضی است به ویزه اگر مراقبت های دوران حاملگی به موقع به دختر ارائه نشود.به همین شکل در خیلی از ایالت ها نوجوانانی که به سن خاصی رسیده باشند می توانند در صورت رضایت شخصی به اقدامات تشخیصی و درمانی برای بیماری ها و جراحت ها دسترسی داشته باشند. البته در بعضی ایالت ها لازم است که فرد جوان خودکفا شده باشد و در خانه پدریش زندگی نکند. این قوانین به ویژه برای نوجوانانی است که از خانه فرار کرده اند. هر سال هزاران نفر از آنها بیمار یا مصدوم می شوند و شاید غیر ممکن باشد که با پدر و مادر این افراد برای اجازه درمان تماس گرفت. خیلی وقت ها این نوجوانان اسم و آدرسی جعلی و دروغی برای منزل والدینشان ارائه می کنند. اما علی رغم وجود این قوانین پزشک ها تمایل دارند که به حقوق و علایق پدر و مادرها هم حساس باشند و بنابراین، هروقت که امکانش باشد سعی می کنند رضایت والدین را هم اخذ کنند.(مراقبت از نوجوانان صفحه 48 و 49)

مسئولیت افراد نوجوان:
 

یک پسر نوجوان به دکترش گفت: مادرم همیشه سر من داد می زند که باید احساس مسئولیت داشته باشم. ولی من احساس مسئولیت دارم، چون زباله ها را از خانه بیرون می برم. من با تشخیص و خواست خودم این کار را انجام میدهم. بنابراین باید خود تصمیم بگیرم که شب ها تا کی از خانه بیرون باشم و مسئولیت برگشتنم به خانه بر عهده خودم باشد. من فکر می کنم مادرم اشتباه می کنداین نوجوان برای این دو مسئله، یعنی بیرون بردن زباله های منزل و تا دیر وقت بیرون از خانه ماندن، اهمیت یکسانی قائل است. در حالی که اینطور نیست. نوجوان ها خواستار آزادی هستند اما تا زمانی که به حد کافی برای این امر رشد نکرده باشند اغلب کارهای خود را بر فرضیات اشتباه پایه گذاری می کنند و نمی توانند یا نمی خواهند عواقب آن را در نظر بگیرند. خیلی وقت ها نوجوانان چیزهایی انتخاب می کنند که در همان لحظه، خوب و جالب به نظر می رسد. آنها تجربه افراد بالغ را ندارند و بیشتر از آنها مرتکب اشتباه می شوند. در نتیجه، شما باید فقط وقتی مسئولیت بیشتری به نوجوان بدهید که به حد کافی توانایی آن را داشته باشند.زمانی که نوجوان ها در حال رشد هستند، ملاحظه خواهید کرد که در بعضی موارد خواهان داشتن مسئولیت هستند و در بعضی موارد دیگر، زیربار مسئولیت هایی که به آنها پیشنهاد می شود، نمی روند. این نوسان در خلق و امیال بطور عمده مخصوص اوایل و اواسط نوجوانی است. در اواخر نوجوانی، آنها به تدریج مسئول تر می شوند اما هنوز هم ممکن است تصمیم های نادرستی اتخاذ کنند. به هر حال، نوجوان ها می توانند از اشتباهاتشان درس بگیرند و رنجی که به خاطر کارهای اشتباهشان می برند می تواند برای انها ارزشمند باشد.همچنین به خاطر داشته باشید که همه نوجوانان مثل هم نیستند. بعضی ها مسئولیت پذیری خوبی دارند اما عده ای دیگر به نظر می رسد که هیچ وقت از مسائل مختلف درس نمی گیرند و نیازمند توجه و راهنمایی بیشتری هستند. بعضی نوجوان ها تا زمانی که پدر و مادرشان مسئولیت ها را قبول می کنند و عواقب آنها را می پذیرند، هیچ تلاشی در جهت به عهده گرفتن مسئولیت زندگی خودشان نمی کنند. به طور کلی تا جایی که فکر می کنید عاقلانه است به نوجوان آزادی بدهید، و از آنها مسئولیت بخواهید. در این مورد، گاهی مرتکب اشتباه خواهید شد اما تا جایی که می توانید سعی خود را بکنید. نهایتا اگر پرتوهای عشق شما تابنده باشند، همه چیزمنتهی به خیر و خوبی خواهدشد.(مراقبت ازنوجوانان صفحه 45 و 46)

ارتباط برقرار کردن با نوجوان در مورد مسائل جنسی:
 

در نسل های گذشته مردم به طور سر بسته به این مسائل تحت عنوان «حقایق زندگی» یا «مسائل محرمانه» اشاره می کردند. در بسیاری از اوقات والدین در حالی که با خودشان کلنجار می روند نوجوان را می نشانند و تا جایی که از عهده شان بر می آید برای آنها توضیح می دهند که مسائل جنسی در انسان به چه صورت است. بیشتر والدین این کار را خوب انجام نمی دهند و بعضی ها هم اصلا این کار را انجام نمی دهند.در نگاه اول، ممکن است فکر کنید که والدین امروزی در مقایسه با مادر یا مادربزرگان کمی راحت تر می توانند در مورد مسائل جنسی صحبت کنند، چون امروزه در رسانه های غربی مسائل جنسی خیلی بیشتر مطرح می شوند. تصاویری که به طور روزمره از طریق دستگاه تلوزیون وارد منازل آمریکایی می شود، نمایش های تلوزیونی، فیلم های سینمایی در تلوزیون های کابلی و موسیقی و رقص ها اغلب مملو از صحنه های مرتبط با مسائل جنسی است.حتی با وجود اینها، هنوز هم بسیاری از بچه ها در شرایطی وارد نوجوانی می شوند که والدین رهنمودهای بسیار اندکی در مورد مسائل جنسی به انها می دهند یا در مواردی هم اصلا راهنمایی نمی-شوند. اگرچه دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد، اما بعضی از والدین به سادگی فکر می کنند در این روزگار که خیلی چیزها مجاز شده است نوجوانان خودشان همه چیز را در مورد مسائل جنسی می دانند و با این تصور، خیلی وقت ها از مکالمه چهره به چهره مشکل با نوجوانانشان صرفنظر می کنند. آیا واقعا بچه های امروزی به همین صورت که گفته شد از همه چیز باخبرند؟نه کاملا. با وجود اینکه آگاهی های تبلیغاتی تلوزیون و مجلات دائما مفاهیم جنسی را منتقل می کنند بازهم نوجوانان آن قدرها که ممکن است شما تصور کنید، در این زمینه اطلاعات ندارند. بله ممکن است آنها مثل هنرپیشه های تلوزیون و یا اشعار عامیانه به شکل محرکی صحبت کنند و ممکن است این نحوه صحبت کردن و یا لباس پوشیدن احساس بزرگی و بلوغ به آنها بدهد، اما در حقیقت بیشتر چیزهایی را که به آنها عرضه می شوند واقعا درک نمی کنند.به نتایج این تحقیق که در سال 1986 انجام شده بود دقت کنید: فقط حدود 40% نوجوانان می دانستند که معمولا برای یک دختر حدود دو هفته بعد از شروع قاعدگی بیشترین احتمال حاملگی وجود دارد. 59% از آنها جواب های غلط داده اند یا گفته اند که اطلاعی ندارند. مطالعات دیگر هم انواع مشابهی از کمبود اطلاعات را نشان داده اند.پس بنابراین نوجوانان ما آن قدرها هم که نشان می دهند، روشن نیستند. نه فقط در مورد حقایق پایه بلکه در مورد مسائل معنوی تر هم به همین صورت هستند. به عنوان مثال چند نفر از آنها تفاوت میان رابطه صمیمانه و رابطه جنسی را می دانند؟ یا تفاوت میان عشق و شهوت را؟ یا تفاوت میان عشق و عشق ورزی را؟ مطمئن باشید به اندازه کافی نمی دانند.پس در اینجا واقعیت بنیادی این است که با گذشت نسل ها، مسائل تغییر عمده ای نکرده اند.نوجوانان امروزی می-خواهند، و نیاز دارند که به همان نوع سوال هایی که نوجوانان دهه های قبل داشتند پاسخ داده شود: آیا من طبیعی هستم؟ در حین آمیزش جنسی چه احساسی به آدم دست می دهد؟ اگر به آن پسر(یادختر) نه بگویم در مورد من چه فکری خواهد کرد؟ تعجبی ندارد که در یک آمارگیری که بین نمایندگان دانش آموزان ایالت های مختلف انجام شده، 96% تمایل داشتند که مسائل جنسی در مدارس آموزش داده شوند و 94% معلمان هم با این عقیده موافق بودند.نوجوانان همیشه برای کنار آمدن با جنبه های پیچیده جنسیست خود نیازمند کمک والدینشان بوده اند، اما امروزه ممکن است نقش پدر و مادر از هر زمان دیگری بیشتر اهمیت داشته باشد. بلاخره در هیچ زمان دیگری اینقدر مطالب مضر وجود نداشته که ذهن جوان ها را به خود مشغول کند و هرگز نوجوانان مجبور نبوده اند که در این همه موارد متعدد، دست به تصمیم گیری و انتخاب بزنند. بدون شک با وجود این همه خطرات بزرگ مخصوصا تهدید شوم بیماری آمیزشی خطرناک و بعضا کشنده مثل ایدز نوجوانان نیازمند اطلاعات صحیح و راهنمایی هستند.البته رشد کردن و بزرگ شدن هرگز آسان نبود هاست، هیچ کس این ادعا را نمی کند. اما مجسم کنید که یک دانش آموز سال آخر در یکی از دبیرستانهای امروزی باشد. احتمالاً برخی از دوستان شما درای روابط جنسی هستند و برخی دیگر چنین روابطی ندارند. کدام رفتار و کدام ارزش را انتخاب می کنید؟ آیا تصمیم گرفتن در چنین مواردی آسان است؟ مطمئنا مقداری راهنمایی از طرف والدین می تواند کمک کننده باشد.(مراقبت از نوجوانان صفحه 167 تا 169)

دوستان نوجوان چه کسانی هستند؟
 

فرزندم دوستان نابابی دارد! بسیاری از والدین چنین احساسی دارند و در بیشتر موارد ممکن است اضافه کنند که: نمی دانم در این مورد، چه کار باید بکنماما به هر حال، حتی اگر دوستان نوجوانتان مود تایید شما نباشند ممکن است وضعیت آن قدر هم که شما فکر می کنید مأیوس کنده نباشد. در اینجا عواملی وجود دارد که شما باید در نظر بگیرید:ابتدا با مقداری صرف وقت به دقت بررسی کنید که کدام خصوصیات دوستان نوجوانتان مورد پسند شما نیستند. برای برخی از والدین، نوشتن صفحاتی که نمی پسندند و تنظیم آنها به ترتیب اهمیت مفید بوده است. آیا چیزی که شما را نج می دهد مربوط به ظاهر این افراد است؟ یا به عقاید آبرو و شهرت یا رفتارشان مربوط می شود؟ یا مسئله این است که بساری از آنها را ملاقات نکرده اید، آیا نگرانید که این دوستان در زمینه هایی که بالقوه خطرناک و مغایر با عقاید خانواده هستند، تأثیر زیادی روی نوجوانتان بگذارند؟با آرامش، این وضعیت ها را بررسی کنید به انچه مورد تأکید این دوستان است و چگونگی عملکرد آنها توجه مخصوصی داشته باشید. فقط زمانی که چنین کاری را بطور کامل انجام دهید، می توانید نتیجه گیری کنید که آیا فرزندتان به معاشرت با آن دوستان ادامه دهد یانه. هر تصمیمی که میگیرید باید تا حد امکان بر اساس حقیقت باشد نه قضاوت های عجولانه و احساسی. والدین دیگر ممکن است نظراتی شبیه به شما داشته باشند. صحبت کردن با آنها می تواند به شما کمک کند. مخصوصا اگر مشکل بزرگی وجود داشته باشد، پیشنهاد کنید که در مدرسه یک جلسه با حضور سایر اولیا برگزار شود تا در مورد مشکل مربوطه و پیدا کردن راه حل هایی برای بهبود اوضاع، تبدل نظر کنید.دومین قدم اصلی بررسی دقیق و واقعی نوجوان است، به عنوان یک والد شما بدون شک به نوجوانتان عادت کرده اید و ممکن است نتوانید آن گونه که دیگران او را می بینند به او نگاه کنید. مسلما وقتی که او خارج از خانه است باید بدانید که بر او چه می گذرد، اما این حقیقت را به خاطر بسپارید که اگر با او در خانواده مشکل دارید احتمال دارد که رفتار او در خارج از خانواده نیز اعتراض برانگیز باشد (اگر دریابید که رفتار او فقط در خانه منفی است لازم است خانه را به دقت مورد ارزیابی قرار دهید)البته فهمیدن دقیق این رفتار _این که رفتار او چگونه است_می تواند مشکل باشد علی رغم آنچه ذکر شد، دوستان نوجوانتان معمولا از او حمایت خواهند کرد و دوستان بزرگسال خودتان هم ممکن است تمایلی به انتقاد کردن از فرزند شما نداشته باشند. با این وجود ناامید نشوید! برای کسب این گونه اطلاعات باید وقت صرف کنید. ممکن است دریابید که نوجوانتان عضو گروهی است که ایجاد دردسر شهرت دارد!اگر نوجوانتان عضو گروه مشکل سازی است از خودتان بپرسید چرا می خواهد یا نیاز دارد که با این گروه ارتباط داشته باشد و با این کار چه چیزی به دست می آورد؟آیا برای این که از لحاظ روانی از شما فاصله بگیرد از این گروه استفاده می کند و این کار در کسب خود مختاری و استقلال به او کمک می کند؟ آیا می کوشد اعتماد به نفس پایین خود را جبران کند؟ دوباره ذکر می کنیم، ممکن است مشاوران مدرسه و افراد بزرگسال دیگری که با نوجوانتان در تماس هستند بتوانند در پیدا کردن برخی از این سوالات به شما کمک کنند.با در دست داشتن این اطلاعات می توانید از نزدیک و با دقّت بیشتر به مشکلات موجود نظر بیفکنید و میزان جدّی بودن و شدّت آنها را دریابید. در این فرایند ممکن است بفهمید که اوضاع خیلی هم بد نیست. این مشکلات اگرچه وجود دارند اما اغلب موقتی هستند و برای آینده اهمییتی نخواهند داشت. با وجود این، هنگامی که رفتار نوجوان به شدت ضد اجتماعی است، نمی توانید آن را دست کم بگیرید. این امر نه تنها علامتی از نپذیرفتن ارزش های والدین است بلکه ممکن است برای امنیت و آسایش نوجوان خطری به دنبال داشته باشد.وقتی نوجوانتان عقاید شما را رد می کند، لازم است کمی تحمل داشته باشید. (گرچه نیازی نیست که رفتار او را تأیید کنید) اما اگر خودش را در معرض خطر قرار دهد لازم است فورا به او توجه کنید تا از به خطر افتادن بیشتر و جدایی او از خانواده جلوگیری کنید. اگر فکر می کنید نوجوانتان در مرحله خطرناکی است و به خودی خود از آن نجات پیدا خواهید کرد، نیاز به طرح ریزی کارهایی دارید که برخی از وضعیت های حاکم بر محیط اطراف را عوض کنند و شاید بهتر باشد که این کار را با کمک یک مشاور یا متخصص دیگر انجام دهید.چه کارهایی می توانید انجام دهید؟ انتخاب های زیادی پیش روی شما هستند، اما چند نکته که باید به خاطر سپرده شود در اینجا ذکر می شود. فقط در مقابل کارهایی که به ندرت انجام می شوند، نه بگوئید. اگر تنها کاری که انجام می دهید انتقاد از دوستانش یا ممنوعیت ارتباط با آنها در آینده باشد، معمولاً مؤثر نخواهد بود. به جای آن لازم است جایگزین هایی به او بدهید که بتواند از میان آنها انتخاب کند و برای او این احساس را فراهم کنید که بر زندگی خود کنترل و تسلط دارد.بنابراین می توانید مثلا در مدرسه او را به سمت عملکردهای جدیدی هدایت کنید که او را از یک گروه دوستانش دور کند و با گروه دیگری در ارتباط قرار دهد، مثلا به او پیشنهاد کنید که او به باشگاه های مدرسه یا برنامه های ورزشی ملحق شود، یا سرویس مدرسه را عوض کنید. گاهی ممکن است انتقال او به یک کلاس دیگر سودمند باشد تاتماس او با گروه خاصی از همسالانش کم شود. مشاور مدرسه می تواند در اتخاذ این تصمیم به شما کمک کند. اما علاوه بر کمک به نوجوانتان در تغییر شرایط و محیط خارجی باید در بهبود انگیزه های داخلی برای انجام تصمیم گیری های عاقلانه در زندگی نیز به او کمک کنید.تابستانها می تواند بدترین زمان باشد. نوجوان بعد از تعطیلی مدارس ساعات بیکاری زیادی دارد که اجازه بیرون رفتن از خانه را به او می دهد و در برخی جوامع، برای نوجوانان مشاغل تابستانی کمی وجود دارد. نوجوانتان برای مقابله با این خستگی ممکن است در بعضی رفتارهای گروهی شرکت کند که به نظر شما نامطلوب یا بالقوه مضر هستند.در این موقعیت لازم است به نوجوانتان کمک کنید. دوباره تأکید می کنیم شما باید به نوجوان جایگزینی هایی پیشنهاد کنید که بهتر از پرسه زدن با دوستانی باشد که آنها هم کاری برای انجام دادن ندارندو مثلاً ممکن است بتوانید در شهر خودتان بعضی برنامه های ورزشی تابستانی پیدا کنید که تخلیه کننده انرژی پسرها و دخترها باشد. و شاید درک و شناخت آنها را نیز افزایش دهد. انواع فعالیّت های تابستانی که توسط مراکز یاانجمن های مذهبی، طراحی و ارائه می شوند، مورد بررسی قرار دهید. یا آن دسته از اردوهای تفریحی را در نظر بگیرید که در آنها به نوجوانتان مسئولیت هایی داده می شود.اگر به نوجوانی خود فکر کنید ممکن است با بی قراری نوجوان و تمایلش به کارهای مهیج و فعالیت های جالب دلسوزانه تر برخورد کنید. اگر او در طول تابستان نتواند هیچ کاری برای انجام دادن پیدا کند احتمال دارد که برای پیدا کردن راه حل به اشخاص دیگری توجه کند، و اگر شما پیش قدم نشوید، دوستانش ممکن است قدم پیش بگذارند و ابتکار عمل را از دست شما خارج کنند. بنابراین، او را به سمت سازمان های اجتماعی محلی هدایت کنید تا فعالیت های سازنده مسئولیت هایی بر عهده بگیرد. اگر نوجوان در سال های قبل مهارت هایی کسب کرده است اکنون او را تشویق کنید که آنها را به کار ببرد مثلا به عنوان یک مشاور اردوگاه یا معلم بچه های کم سن تر فعالیت کند. با والدین دیگر صحبت کنید و پیشاپیش تصمیم هایی بگیریدو همچنین از بزرگسالان دیگر بخواهید که پیشنهادهایی به نوجوانتان ارائه کنند. چون اغلب اوقات نوجوان به آنها بهتر از شما پاسخ خواهد داد.اگر نوجوانتان دچار مشکل جدی و حاد شود (مثلاً استفاده از مواد مخدر) لازم است که در مداخله تان، جدی تر برخورد کنید. ممکن است مجبور باشید سبک زندگی خانواده خود را به صورتی اصولی تغییر دهید تا بیشتر در دسترس باشید و از نزدیک او را تحت نظر داشته باشید، یا حتی ممکن است مجبور شوید برای درمان او را بستری کنید. بله این آخرین گام مؤثری است اما ممکن است علاوه بر این کار لازم باشد که برای توقف این رفتار منفی و آثار آن به صورت کامل محیط را تغییر دهید و بطور همزمان او را تحت درمان شدید افراد متخصص قرار دهید.اگر بر حسب اتّفاق بستری کردن نوجوان ضرورت پیدا کند، هزینه زیادی در بر دارد. پس هنگامی که بیمه درمانی خود را انتخاب می کنید احتمال وقوع چنین مواردی را در نظر داشته باشید. خیلی وقت ها افراد پوشش محدود بیمه را انتخاب می کنند اما عموما باید بهترین بیمه مطمئنی را که می توانید انتخاب کنید. بسیاری از والدین وقتی درمی یابند که بیمه آنها نهایتا برای رفع نیازهایشان ناکارآمد و نامناسب از آب در می آید بسیار متعجّب و ناراحت می شوند.در این ضمن باید کوشش کنید که در ارتباط های بین خودتان و نوجوانتان صداقت خود را حفظ کنید. این مسئله در این موارد نیز مثل تمام مراحل زندگی، اهمیت زیادی دارد و بهترین راهی است که از بازگشت مشکلات در زمن حال و آینده جلوگیری می کند. امیدواریم که شما این نوع روابط را از زمان کودکی او ایجاد کرده و زیربنایی آن چنان محکم پی ریزی کرده باشید که در زمان نوجوانی فرزندتان بتوانید بنای روابطتان را بر آن پایه استوار کنید که برای شنیدن سخنان او وقت بیشتری صرف کنید و بکوشید آنه را او احساس می کند بفهمید. رفتارهایش را مورد بحث قرار دهید و با آرامش دلایل عقاید خود را بیان کنید. ارتباط با او باید در صدر اولویت های شما جا داشته باشد. اگر شما جز والدینی هستید که به درستی گوش نمی دهند، یا به سرعت عصبانی می شوند، یا اصول عقاید و نحوه قضاوت کردنشان بر پایه حقایق نیست، باید خود را تغییر دهید.به هر حال، هیچ تضمینی وجود ندارد. حتی در بهترین حالات، همیشه مسائل درست از آب در نمی آیند. بسیاری از والدین ممتاز، نهایت سعی خود را کرده اند، اما با وجود این، نوجوانشان، خود آنها و نصایحشان را نپذیرفته اند. اگر شما خودتان را در این وضعیت احساس کنید، (یعنی عملا و به طور جدی، خود را به مشکلات نزدیک کرده اید، از افراد متخصص کمک گرفته اید، سعی کرده اید یک راه حل معقول پیدا کنید، ولی نوجوانتان به سرکشی یا ارتباط با گروه های خلاف ادامه می دهد.) ممکن است زمانی فرا برسد که باید نتیجه بگیرید نهایت سعی خود را کرده اید و بیش از این کاری از دستتان بر نمی آید. در چنین شرایطی، نباید خودتان را برای هر چیزی که غلط از آب در می آید، سرزنش کنید.اگر هوش نوجوانتان دست کم در حد متوسطی باشد، کم کم یاد می گیرد که فکری برای خود بکند، تا درست را از نادرست تشخیص دهد و سبک زندگی اش را عوض کند. نهایتا مسئول زندگی خودش خواهد بود. و در اواخر نوجوانی باید حتما اصرار داشته باشید که این کار را بکند.(مراقبت از نوجوانان صفحه 227 تا 230)